سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس راهی را در جستجوی دانش بپیماید، خداوند راهی به سوی بهشت برایش بگشاید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
حضرت امام حسین (علیه السلام)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» چهل حدیث پیرامون عزاداری امام حسین (ع)

چهل حدیث پیرامون عزاداری امام حسین (ع)

آتش عشقِ حسینى
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
ترجمه :
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
عاشورا، روز غم
قال الرّضا علیه السّلام :
مَنْ کانَ یَوْمُ عاشورا یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ یَوْمَ القیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز
شادى و سرور قرار مى دهد.
لبحارالانوار، ج 44، ص 284
محرّم ، ماه سوگوارى
قال الرّضا علیه السّلام :
انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا کانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم (موسى بن جعفرعلیه السّلام ) دیگر خندان دیده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن که ده روز از محرّم مى گذشت ، روز دهم محرّم که مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
امالى صدوق ، ص 111
دیده هاى خندان
قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه علیه و آله :
یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ.
ترجمه :
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
فاطمه جان !روز قیامت هر چشمى گریان است ؛ مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.
بحارالانوار، ج 44، ص 293
سالگرد سوگ حسین علیه السّلام
عَنِ الصّادق علیه السّلام :
نیحَ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ عَلی سَنَةً فى کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ ثلاثَ سِنینَ مِنَ الْیَوْمِ الَّذى اُصیبَ فیهِ.
ترجمه :
حضرت صادق علیه السّلام فرمود:
یک سال تمام ، هر شب و روز بر حسین بن على علیه السّلام نوحه خوانى شد و سه سال ، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت .
بحارالانوار، ج 79، ص 102
بودجه عزادارى
قالَ الصّادق علیه السّلام :
قالَ لى اَبى : یا جَعْفَرُ! اَوْقِفْ لى مِنْ مالى کَذا وکذا النّوادِبَ تَنْدُبُنى عَشْرَ سِنینَ بِمنى اَیّامَ مِنى .
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام مى فرماید:
پدرم امام باقر علیه السّلام به من فرمود:
اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدّت ده سال در (منا) در ایام حجّ، بر من نوحه خوانى و سوگوارى کنند.
بحارالانوار، ج 46، ص 220
نوحه خوانى سنّتى
عَن اَبى هارونَ المکفوفِ قال :
ترجمه :
دَخَلْتُ عَلى ابى عَبْدِاللّه علیه السّلام فَقالَ لى : اَنْشِدْنى ، فَاءَنْشَدْتُهُ فَقالَ: لا، کَما تُنْشِدوُنَ وَ کَما تَرْثیهِ عِنْدَ قَبْرِه ...
ابو هارون مکفوف مى گوید:
خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیدم . امام به من فرمود: (برایم شعر بخوان ). پس برایش اشعارى خواندم . فرمود: اینطور نه ، همان طور که (براى خودتان ) شعرخوانى مى کنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سیدالشهدا مرثیه مى خوانى .
بحارالانوار، ج 44، ص 287
پاداش شعر گفتن براى حسین علیه السّلام
قال الصّادق علیه السّلام :
ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَینِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام به جعفربن عفان فرمود:
هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السّلام شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.
رجال شیخ طوسى ، ص 289
سرودن براى اهل بیت علیهم السّلام
قال الصّادق علیه السّلام :
مَنْ قالَ فینا بَیْتَ شِعْرٍ بَنَى اللّهُ لَهُ بَیْتاً فىِ الْجَنَّةِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هرکس در راه ما و براى ما یک بیت شعر بسراید، خداوند براى او خانه اى در بهشت ، بنا مى کند.
وسائل الشیعه ، ج 10، ص 467
اصحاب مدح و مرثیه
قال الصّادق علیه السّلام :
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ فىِ النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا وَ یَمْدَحُنا وَ یَرْثى لَنا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
خدا را سپاس که در میان مردم ، کسانى را قرار داد که به سوى ما مى آیند و بر ما وارد مى شوند و ما را مدح و مرثیه مى گویند.
وسائل الشیعه ، ج 10، ص 469
شعر خوانى در ایّام عزا
قالَ الرّضا علیه السّلام :
یا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا یّامَ اَیّامُ حُزْنٍ کانتْ عَلَینا اَهْلِ الْبَیْتِعلیهم السّلام .
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام به دعبل (شاعر اهل بیت ) فرمود.
اى دعبل ! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى ، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است .
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 567
مرثیه ، نصرت اهل بیت علیهم السّلام
عَن الرّضا علیه السّلام :
یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَیْنَعلیه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَیّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
اى دعبل ! براى حسین بن على علیه السّلام مرثیه بگو، تو تا زنده اى ، یاور و ستایشگر مایى ، پى تا مى توانى ، از یارى ما کوتاهى مکن .
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 567
قال علىُّ علیه السّلام :
اِنَّ اللّهَ ... اِخْتارَ لَنا شیعَةً یَنْصُرُونَنا وَ یَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.
ترجمه :
على علیه السّلام فرمود:
خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مى کنند، با خوشحالى ما خوشحال مى شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى گردند.
غررالحکم ، ج 1، ص 235
کُشته اشک
قال الحسینُ علیه السّلام :
اَنا قَتیلُ الْعَبْرَةِ
لا یَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .
ترجمه :
حسین بن على علیه السّلام فرمود:
من کُشته اشکم . هیچ مؤ منى مرا یاد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم ) گریه مى کند.
بحارالانوار، ج 44، ص 279
یک قطره اشک
قالَ الحسینُ علیه السّلام :
مَنْ دَمِعَتْ عَیناهُ فینا قَطْرَةً بَوَّاءهُ اللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ.
ترجمه :
حسین بن على علیه السّلام فرمود:
چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.
احقاق الحق ، ج 5، ص 523
بهشت ، پاداش عزادارى
قال على بن الحسین السجّاد علیه السّلام :
اَیُّما مُؤ مِنٍ دَمِعَتْ عَیْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ وَ مَنْ مَعَه حَتّى یَسیلَ عَلى خَدَّیْهِ بَوَّاءَهُ اللّهُ فىِ الْجَنَّةِ غُرَفاً.
ترجمه :
امام سجّاد علیه السّلام فرمود:
هر مؤ منى که چشمانش براى کشته شدن حسین بن على علیه السّلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد.
ینابیع الموده ، ص 429
به یاد فرزندان فاطمه علیها السّلام
قالَ السجّادُ علیه السّلام :
اِنّى لَمْ اَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنى فاطِمَةَ اِلاّ خَنَقَتْنى لِذلِکَ عَبْرَةٌ.
ترجمه :
امام سجاد علیه السّلام فرمود:
من هرگز شهادتِ فرزندان فاطمه علیها السّلام را به یاد نیاوردم ، مگر آنکه بخاطر آن ، چشمانم اشکبار گشت .
بحارالانوار، ج 46، ص 109
سوگوارى در خانه ها
قال الباقرُ علیه السّلام :
ْکیهِ وَ یَاءْمُرُ مَنْ فى دارِهِ بِالْبُکاءِ عَلَیْهِ وَ یُقیمُ فى دارِهِ مُصیبَتَهُ بِاِظْهارِ الْجَزَعِ عَلَیْهِ وَ یَتَلاقُونَ بِالبُکاءِ بَعضُهُمْ بَعْضاً فِى البُیُوتِ وَ لِیُعَزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام .
ترجمه :
امام باقر علیه السّلام نسبت به کسانى که در روز عاشورا نمى توانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند:
علیه السّلام ندبه و عزادارى و گریه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند و در خانه اش با اظهار گریه و ناله بر حسین علیه السّلام ، مراسم عزادارى برپا کند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ حسین علیه السّلام در خانه هایشان ملاقات کنند.
کامل الزیارات ، ص 175
اشک على علیه السّلام در سوگ شهداى کربلا
قالَ الباقر علیه السّلام :
بَلا فى اِثْنَیْنِ مِنْ اَصْحابِهِ قالَ: فَلمّا مَرَّبِها تَرَقْرَقَتْ عَیْناهُ لِلْبُکاءِ ثُمَّ قالَ: هذا مَناخُ رِکابِهِمْ وَ هذا مُلْقى رِحالِهِمْ وَهیهُنا تُهْراقُ دِماؤُهُمْ، طوبى لَکِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَیْکِ تُهْراقُ دِماءُ الا حِبَّةِ.
ترجمه :
امام باقر علیه السّلام فرمود:
امیرالمؤ منین علیه السّلام با دو تن از یارانش از (کربلا) گذر کردند، حضرت ، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشک آلود شد، سپس فرمود:
اینجا مرکبهایشان بر زمین مى خوابد، اینجا محلّ بارافکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته مى شود، خوشا به حال تو اى خاکى که خون دوستان برروى تو ریخته مى شود!
بحارالانوار، ج 44، ص 258
اشک ، حجاب دوزخ
قال الباقر علیه السّلام :
ما مِنْ رَجُلٍ ذکَرَنا اَوْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ یَخْرُجُ مِنْ عَیْنَیْهِ ماءٌ ولَوْ مِثْلَ جَناحِ الْبَعوضَةِ اِلاّ بَنَى اللّهُ لَهُ بَیْتاً فى الْجَنَّةِ وَ جَعَلَ ذلِکَ الدَّمْعَ حِجاباً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ.
ترجمه :
امام باقر علیه السّلام پس از شنیدن سروده هاى (کمیت ) درباره اهل بیت ، گریست و سپس فرمود:
هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه اى اشک آید، مگر آنکه خداوند برایش در بهشت ، خانه اى بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد.
الغدیر، ج 2، ص 202
بیست سال گریه
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
بَکى عَلىُّ بْنُ الحُسَینِ علیه السّلام عِشْرینَ سَنَةً وَ ما وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعامٌ اِلاّبَکى .
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
امام زین العابدین علیه السّلام بیست ساله (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامى پیش روى او نمى گذاشتند مگر اینکه گریه مى کرد.
بحارالانوار، ج 46، ص 108
ادب سوگوارى
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
لَمّا ماتَ اِبراهیمُ بْنُ رَسُولِاللّهِ صلّى اللّه علیه و آله حَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِاللّهِ بِالدُّمُوعِ ثُمَّقالَ النّبىُّصلّى اللّه علیه و آله :
تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لا نَقُولُ ما یُسْخِطُ الرَّبَّ وَ اِنّا بِکَ یا اِبراهیمُ لَمَحْزُونُونَ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
چون ابراهیم - پسر رسول خدا - از دنیا رفت ، چشم پیامبر پر از اشک شد. سپس پیامبر فرمود:
چشم ، اشکبار مى شود و دل غمگین مى گردد، ولى چیزى نمى گوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو - اى ابراهیم - اندوهناکیم .
بحارالانوار، ج 22، ص 157
چشمهاى اشکبار
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
مَنْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ فَفاضَتْ عَیْناهُ حَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ عَلَى النّارِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.
بحارالانوار، ج 44، ص 285
احیاء خط اهل بیت علیهم السّلام
قال الصّادق علیه السّلام :
تَزاوَرُوا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکَرُوا و اَحْیُوا اَمْرَنا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را (:کنایه از حکومت و رهبرى ) زنده کنید.
بحارالانوار، ج 71، ص 352
مجالس حسینى
قال الصّادق علیه السّلام لِلفُضَیل :
تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْیى اَمْرَنا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام از (فُضیل ) پرسید:
آیا (دور هم ) مى نشینید و حدیث و سخن مى گویید؟
گفت : آرى
فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم ، پس امرِ (امامت ) ما را زنده بدارید. خداى رحمت کند کسى را که امر و راه ما را احیا کند.
وسائل الشیعه ، ج 10، ص 392
اشکهاى ارزشمند
قال الصّادق علیه السّلام :
... رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَکَ، اَما اِنَّکَ مِنَ الَّذینَ یُعَدُّوَنَ مِنْ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا وَالَّذینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا و یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا، اَما اِنّکَ سَتَرى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبائى لَکَ... .
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام ، به (مسمع ) که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود:
خداى ، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش ، تو از آنانى که از دلسوختگان ما به شمار مى آیند، و از آنانى که با شادى ما شاد مى شوند و با اندوه ما غمگین مى گردند.
آگاه باش ! تو هنگام مرگ ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود.
وسائل الشیعه ، ج 10، ص 397
دلهاى سوخته
قال الصّادق علیه السّلام :
اَللّهم ... وَ ارْحَمْ تِلْکَ الاَعْیُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت ، چنین دعا مى کرد و مى فرمود:
خدایا ... آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده .
بحارالانوار، ج 98، ص 8
گریه برمظلومیّت شیعه
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
مَنْ دَمِعَتْ عَیْنُهُ فینَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِکَ لَنا اَوْ حَقٍّ لَنا نُقِصْناهُ اَوْ عِرْضٍ اُنْتُهِکَ لَنا اَوْلاَِحَدٍ مِنْ شیعَتِنا بَوَّاءهُ اللّهُ تَعالى بِها فِى الْجَنَّةِ حُقُباً.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر کس که چشمش در راه ما گریان شود، بخاطر خونى که از ما ریخته شده است ، یا حقى که از ما گرفته اند، یا آبرویى که از ما یا یکى از شیعیان ما برده و هتک حرمت کرده اند، خداى متعال به همین سبب ، او را در بهشت جاودان ، براى ابد جاى مى دهد.
امالى شیخ مفید، ص 175
ثواب بى حساب
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
لِکُلّ شَیْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فینا.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 548
کوثر و اشک
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
ما مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْکَوْثَرِ وَ سُقِیَتْ مِنْهُ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سیرابش مى کنند.
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554
گریه آسمان
عَنِ الصّادقُ علیه السّلام :
یا زُرارَةُ! اِنَّ السَّماءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ اَرْبَعینَ صَباحاً.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على علیه السّلام گریه کرد.
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 552
گریه و اندوه مطلوب
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
ترجمه :
کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر نالیدن و گریه اى مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام .
بحارالانوار، ج 45، ص 313
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و گریه بر شهید
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَیْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَیْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَیْهِما جِدّاً وَ یَقولُ: کانا یُحَدِّثانى وَ یُؤ انِسانى فَذَهَبا جَمیعاً.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هرگاه وارد خانه مى شد، بر آن دو شهید بشدّت مى گریست و مى فرمود:
آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند، و هر دو رفتند! ...
من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 177
نَفَسهاى تسبیح
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ
وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام :
یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .
سپس امام صادق علیه السّلام افزود:
این حدیث را باید با طلا نوشت !
امالى شیخ مفید، ص 338
فرشتگان سوگوار
قالَ الصّادقُ علیه السّلام :
اَرْبَعَةُ الا فِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام شُعْثٌ غُبْرٌیَبْکُونَهُ اِلى یَوْمِ القِیامَةِ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام فرمود:
چهار هزار فرشته نزد قبر سیدالشهدا علیه السّلام ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مى گریند.
کامل الزیارات ، ص 119
گریه بر حسین علیه السّلام
قالَ الرّضا علیه السّلام :
یَا ابنَ شَبیبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِیاً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ علیه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما یُذْبَحُ الْکَبْشُ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام به (ریّان بن شبیب ) فرمود:
اى پسر شبیب ! اگر بر چیزى گریه مى کنى ، بر حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام گریه کن ، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند.
بحارالانوار، ج 44، ص 286
مجالسى به یاد اَئمّه علیهم السّلام
قالَ الرّضا علیه السّلام :
مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیى فیهِ اَمْرُنا
لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هر کس در مجلسى بنشیند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احیا مى شود، دلش در روزى که دلها مى میرند، نمى میرد.
بحارالانوار، ج 44، ص 278
آثار گریستن بر حسین علیه السّلام
قالَ الرّضا علیه السّلام :
فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ
فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد.
بحارالانوار، ج 44، ص 284
اشگ و آمرزش گناه
قالَ الرّضا علیه السّلام :
یَا بْنَ شَبیبٍ! اِنْ بَکَیْتَ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام حَتّى تَصیرَ دُمُوعُکَ عَلى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام فرمود:
اى پسر شبیب ! اگر بر حسین علیه السّلام آن قدر گریه کنى که اشگهایت بر چهره ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شده اى مى آمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ ، کم باشد یا زیاد.
امالى صدوق ، ص 112
همدلى با عترت
قالَ الرّضا علیه السّلام :
اِنْ سَرَّکَ اَنْ تَکُونَ مَعَنا فىِ الدَّرَجاتِ الْعُلى مِنَ الجِنانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنا.
ترجمه :
امام رضا علیه السّلام به ریّان بن شبیب فرمود:
اگر تو را خوشحال مى کند که در درجات والاى بهشت با ما باشى ، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال باش .
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 549



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 9:21 عصر )
»» اهداف نهضت عاشورا

اهداف نهضت عاشورا

مقصود از « هدف » امام حسین (ع) در حادثه کربلا ، چیزی است که آن حضرت برای دست یافتن به آنها یا تحقق آنها هرچند در زمانهای بعد ، دست به آن قیام زد و در این راه ، شهید شد . فهرستی از این اهداف مقدس به این صورت است :

1 - زنده کردن اسلام

2 - آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت واقعی امویان

3 - احیاءی سنت نبوی و سیره علوی

4 - اصلاح جامعه و به حرکت در آوردن امت

5 - از بین بردن سلطه استبدادی بنی امیه بر جهان اسلام

6 - آزادسازی اراده ملت از محکومیت سلطه و زور

7 - حاکم ساختن حق و نیرو بخشیدن به حق پرستان

8 - تأمین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع

9 - از بین بردن بدعتها و کجرویها

10 - تأسیس یک مکتب عالی تربیتی و شخصیت بخشیدن به جامعه

این هدفها ، هم در اندیشه و عمل سیدالشهداء ، جلوه گر بود ، هم در یاران و سربازانش .

از جمله سخنان امام حسین (ع) که گویای اهداف اوست ، عبارت است از :

 

« ... اِنما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الا صلاحِ فی اُمةِ جَدی ، اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالمَعرُوفِ وَ اَنهی عَنِ المُنکرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدی وَ أبی عَلِیبنِ أبی طالِب » .(123)

صفحه 63

و در نامه خود به بزرگان بصره نوشت :

« ... أنَا اَدْعُوکمْ اِلی کتابِ اللهِ وَ سُنةِ نَبِیهِ ، فَإ ن السنةَ قَد اُمیتَتْ وَ البِدعَةَ قَد اُحْییتْ فَاِنْ تَسمَعُوا قَولی اَهْدِکم سَبیلَ الرشادِ » .

(124)

 

و در نامه ای که همراه مسلم بن عقیل به کوفیان نوشت ، رسالت امامت را اینگونه ترسیم فرمود :

« ... فَلَعَمْری مَا الا مامُ إ لا العامِلُ بِالکتابِ وَ الاخِذُ بِالقِسطِ وَالدائِنُ بِالحَق وَالحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ اللهِ ، وَالسلام » .

(125)

 

 

و در کربلا به یاران خویش فرمود : « اَلاتَرَوْنَ اِلی الحَق لایعْمَلُ بِهِ وَالِی الباطِلِ لایتَناهی عَنْه ، لِیرغَبِ المُؤ مِنُ فی لِقأ اللهِ ، فَإ نی لا اَرَی المَوتَ إ لا سَعادَةً وَالحَیاةَ مَعَ الظالِمینَ إ لا بَرَما » .

(126)

 

از حسین اکتفا به نام حسین

نبود در خور مقام حسین

بلکه یابد که خلق دریابند

علت اصلی قیام حسین

کشته شد زیر بار ظلم نرفت

به به از قدرت تمام حسین

بهر احیاءی دین شهادت یافت

زنده شد نام دین زنام حسین (127)

123 - حیاة الا مام الحسین بن علی ، ج 2 ، ص 264 .

124 - همان ، ص 322 .

125 - همان ، ص 340 .

126 - حیاة الا مام الحسین بن علی ، ج 3 ، ص 98 .

127 - حسین ، پیشوای انسانها ، ص 53 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 8:53 عصر )
»» اوصاف سیدالشهداء (ع)

اوصاف سیدالشهداء (ع)

در اوصاف ، القاب و عناوینی که نسبت به حسین بن علی علیهما السلام به کار رفته ، بخصوص آنچه در زیارتنامه های آن حضرت دیده می شود ، یک جهان مطلب است . همه ، نشان دهنده مقام والا و جایگاه رفیع او نزد خدا و رسول و ائمه است . برخی از این اوصاف ، که از یک نگاه اجمالی و گذرا به زیارتنامه های « مفاتیح الجنان » بر می آید ، چنین است :

امام ، شهید ، رشید ، مظلوم ، مقتول ، مخذول ، مهتضم ، مجاهد ، عابد ، ذائد ، قتیل العبرات ، اسیرالکربات ، صریع العَبرة الساکبه ، قتیل الکفَره ، طریح الفَجَره ، قتیل الله ، ثارالله ، حجة الله ، باب الله ، خالصة الله ، ولی الله ، صفیالله ، حبیب الله ، سفیرالله ، امین الله ، عبدالله ، وِتْرالله ، الدلیل علی الله ، الداعی الی الله ، عیبة علم الله ، موضع سرالله ، نور ، ثائر ، طیب ، صدیق ، طُهر ، طاهر ، مطهر ، عمودِدین ، دلیلِ عالِم ، شریک قرآن ، وصی مُبلغ ، سبط منتجب ، سفینه نجات ، خامس اصحاب کساء ، سبط الرسول ، سید شباب اهل الجنه ، قتیل الظمأ ، غریب الغربأ ، باب المقام ، باب حکمة رب العالمین ، شاهد ، وارث ، وِترالموتور ، خازن الکتاب المسطور ، وارث التوراة والا نجیل و الزبور ، سیدالشهداء ، و ... بسیاری از القاب و اوصاف دیگر . (121)

صفحه 62

 

در سخنرانیهای آن حضرت نیز نمونه هایی وجود دارد که اوصاف و ویژگیهای خود را بر می شمارد ، از جمله خطبه ای که روز عاشورا خطاب به کوفیان ایراد کرد و خصوصیات خود را بیان کرد ، که در بخشی از آن است : « اَما بَعدُ ، فَانْسِبُونی فَانظُرُوا مَن اَنا ؟ ثُم ارجِعُوا اِلی اَنفُسِکم وَ عاتِبُوها ، فَانْظُرُوا هَل یحِل لَکمْ قَتْلی وَ انتِهاک حُرمَتی ؟ اَلَسْتُ ابنَ بِنتِ نَبِیکم وَ ابنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمه ... »

(122) به نسب من بنگرید که من کیستم ؟ آنگاه به وجدان خویش برگردید و آن را ملامت کنید ببنید آیا کشتن من و هتک حرمتم بر شما رواست ؟ آیا من پسر دختر پیامبرتان و پسر وصی پیامبر نیستم ؟

 

121 - در « مناقب » ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص 78 ، دهها لقب برای آن حضرت آورده است ، لیکن چون ما از متن زیارتها القاب فوق را استخراج کرده ایم ، دلیلی بر نقل آنها ندیدیم ، از قبیل : الشهید السعید و السبط الثانی و الامام الثالث و المبارک و التابع لمرضات الله و ....

122 - بحارالانوار ، ج 45 ، ص 6 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 8:51 عصر )
»» سر وقت

سر وقت

 

وقتش رسیده است که پر در بیاوری

از راز خنده ی همه سر در بیاوری

 وقتش رسیده است که با روضه های خشک

اشکی ز چشم چند نفر در بیاوری

وقتش رسیده است که موسی شوی و باز

از نیل تا فرات جگر در بیاوری

خود را به روی تیغ کشاندی که جنگلی

از زیر دست های تبر در بیاوری

تو یک تنه حریف همه می شوی و بس

از این قماط ، دستی اگر در بیاوری

تو از نوادگان مسیحی ،‌بعید نیست

از خاک ،‌مشک تازه و تر در بیاوری

در این کویر خار گل انداخت گونه ات

گفتی کمی ادای پدر در بیاوری

لب میزنی به هم که بخوانی ترانه ای

اشکی به این بهانه مگر در بیاوری

 

رضا جعفری ـ محرم 83


 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 8:43 عصر )
»» اشعار حصرت علی اصغر

رثای حضرت علی اصغر ـ طفل شش ماهه اباعبدالله الحسین (ع) ـ علیه السلام

 

از زمین تا آسمان ، خورشید چیدن سـاده نیست

گرچه بی اذن خدا ، حتی پریدن ساده نیست

هم نشینی با امام عشق ، اوج بودن اسـت

زندگی بعد از شهید حق گزیدن ، ساده نیست

آه ! می فهمم که بی اصغر چه حالی داشتی!

کودک شــش ماهه روی نیزه دیدن ، ساده نیست!!!

... مرد میخواهد بفهمد معنی این درد را

از دیار شام تا کوفه دویدن ، ساده نیست!

عشق یعنی اینکه بعد از یار خود یک سال ... نه!

باورش سخت است ... اینگونه تکیدن ، ساده نیست

باورش سـخت است آنچه دیدی و آنجا گذشت

نیزه ها ؟ تیر سه شعبه ؟ نه! شنیدن ساده نیست!

امیر مرزبان

برگرفته از بانک اشعار و نثر عاشورایی

1) بهار است هر سو ...

اگرچه گلستان تو پرپر است

جهان از نگاه تو زیباتر است

جهان از نگاه تو صبحی زلال

که پاشیده از حنجر اصغر است

بهار است هرسو نظر میکنی

بهاری که از زخم بارآور است

پس از تو نگارینه حُسن را

شکوه د گر شوکت د یگر است

مرامت همه ظاهر و باطن است

کلامت همه اول وآخر است

ولای تو در این شب سوت وکور

همان آتش زیر خاکستر است

ولایی که فردا چنان آفتاب

بر امواج دلها جهان گستر است

مصطفی محدثی خراسانی

برگرفته از بانک اشعار و نثر عاشورایی

 


2) فصل صبوری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 8:41 عصر )
»» ماه و آب

مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد وعکس قمر افتاد درآب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می خواست ببیند لب اورا دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد علقمه،شق القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد سرخ شود چهره ی آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا درآغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریه ی گل بود و الا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را

کاش روی دل خشکیده ی ما آن ساقی
عکسی از چشم خودش قاب کند دریا را

روی دست تو ندیده ست کسی دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را


حمیدرضا برقعی

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 8:39 عصر )
»» گفتاری درمورد شهدای کربلا

شهادت حضرت ابی عبدالله الحسین (ع)   مشاهده در قالب PDF

اقامه عزای امام حسین (ع)                       مشاهده در قالب PDF 

 شهادت حضرت علی اصغر (ع)                  مشاهده در قالب PDF

مراتب عزاداری                                          مشاهده در قالب PDF

 شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع)          مشاهده در قالب PDF

فرستادن سرهای شهداء به سوی کوفه     مشاهده در قالب PDF

شهادت حضرت علی اکبر(ع)                       مشاهده در قالب PDF

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/9/9 :: ساعت 8:36 عصر )
»» حضرت ابوالفضل (ع)

حضرت ابوالفضل

 

خاندان حضرت عباس (ع):

در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع  برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.

عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.

ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).

دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع):

در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مى‏کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ‏ام، دو بگویم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده عباس را نظاره مى‏کرد، با لبختدى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاوید آفرید.

 

 مقام علمی حضرت عباس (ع):

حضرت عباس (ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت (ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

 مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از دیدگاه امامان معصوم (ع) دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه کنیم.

در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.

در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی دشمن می فرستد.

روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (ع) از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند:‌(الان انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.

امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،‌الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.

امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود:‌هیچ روزی بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود،  زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین (ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (ع) به نزد پروردگار می انداخت و ایشان را موعظه می فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند. آنگاه امام زین العابدین (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند. 

ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (ع):

با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس (ع) از ائمه علیهم السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می شود. حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه ( و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.

فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.

در جایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.

علی (ع) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می فرماید: بدان که برترین مومنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مومنان برتر باشد.

حال در اینجا این سوال مطرح می شود که، مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس را از سایر شهیدان متمایز می سازد؟

جواب این است که معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت (ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می سازد و ارزش اعمال را متفاوت می کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (ص) که فرمود:

(ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) شاید ناظر به این معنا باشد.

در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقل شده، به این دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می شود. به عنوان مثال، ثواب زیارت امام رضا (ع) در روایتهای معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.

آری حضرت عباس (ع) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.

 

 القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس (ع)

1. قمر بنى‏هاشم

بهره‏ مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ‏ساز این لقب است.
2. باب الحوائج

کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته‏ هایش را برآورده مى‏سازد.
3. طیار

بیانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

4. الشهید

شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ‏ساز این لقب است

5.سقا

دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.

6. عبد صالح

لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:

السلام علیک ایها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

7. سپه سالار

صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

8. پرچمدار و علمدار

یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت ‏خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( چهارشنبه 90/4/15 :: ساعت 8:41 صبح )
»» کیست حسین

کیست حسین

    کیست حسین؟ آن که با شجاعت و عزت           گذشت از سر و جان نداد تن به مذلت

    کیست حسین؟ آن که برگزیده احرار                  فروغ مشعل آزادگی و علم و فضیلت

    کیست حسین؟ آن که از عدالت و تقوی             به دست حاکم جابر ندارد دست به بیعت

    کیست حسین؟ آن که می‌شود تلألوء                همی به چهره زیبای خود به صحنه خلقت

    کیست حسین؟ آن که فخر آدم وخاتم(ص)         چراغ  چشمان محبان خاندان نبوت

    کیست حسین؟ آن که محوه جلوه معشوق        شهید عشق خدا پاکباز نزد محبت

    کیست حسین؟ آن که پا نهاد فراتر                     زعقل و فهم بشر در مقام صبر مصیبت

    کیست حسین؟ آن که سر نهاده چو خامه            به سرنوشت غم‌ انگیز خود به غایت رغبت

    کیست حسین؟ آنکه هر چه داشت به یک روز      نثار کرد به راه بقای حق و حقیقت

    کیست حسین؟ آن که سر به نوک سنان داد        به سربلندی اسلام و اعتلای شریعت

    کیست حسین؟ آن که در سجود به دشمن          نموده جلوه انگشتری ز وجود و مروت

    کیست حسین؟ آن که می‌نهد به اخلاص             به آستانه قدسش شهنشهان سر خدمت

    کیست حسین؟ آن که خاک درگه او را                  کنند سرمه به چشم علویان به رغبت و منت

    کیست حسین؟ آن که قبله دل ناصر                    عزیز حضرت زهرا و مفخر بشریت

کیمیای اشک؛ سید جلال یاسینی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( سه شنبه 90/4/14 :: ساعت 9:25 صبح )
»» هدف وفلسفه قیام امام حسین (ع)-الف

هدف وفلسفه قیام امام حسین (ع)

بیعت خواستن یزید(ل) از امام حسین(ع)

   در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا  امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند. البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است. توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:

الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.

ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا  …  ) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.

یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی مباشری ( جمعه 89/9/26 :: ساعت 9:33 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

میلاد حضرت امام حسین(ع)
اماکن موجود در کربلای معلی-1
?? اماکن موجود در کربلای معلّی-2
شهدای کربلا
علما و سادات مدفون در کربلا
چهل حدیث در فضیلت کربلا-2
چهل حدیث در فضیلت کربلا-1
ویژه محرم
سوز رقیه
یاحسین (ع)
ولایت پذیری حضرت عباس (ع)
الگوی رشادت و شجاعت
توسل به حضرت عباس (ع)
شبهات عاشورا-5
شبهات عاشورا - 4
[همه عناوین(64)][عناوین آرشیوشده]