ولایت پذیری حضرت عباس (ع)
ولایت پذیری در اصل، به معنای ایجاد توازن در پذیرش سرپرستی و دوستی پیشوایان دینی و بیزاری از دشمنان آنهاست. حضرت عباس(علیه السلام) که باور و اعتقادش، تمام تلاشها و موضعگیریهای او را در مسیر ولایت قرار داده است، بهترین اسوه ولایتپذیری است؛ چون خط سیاسی او پیوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتاری و گفتاری با دشمنان امام استوار بود. او، این ویژگی را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت که بهترین گواه بر این سخن، تقاضای دشمن برای جدا شدن او از صف هواداران ولایت و رد کردن آن از سوی حضرت عباس(علیهالسلام) بود. در عصر تاسوعا، دشمن کوشید با استفاده از روابط قومی و قبیلهای، حضرت اباالفضل(علیهالسلام) را از لشگر حسینیان جدا سازد. به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن که نسبت خانوادگی با امالبنین (علیهاالسلام) داشت، به خیمه حضرت عباس(علیهالسلام) نزدیک شد و فریاد زد: «خواهرزادههای ما کجایند؟»( اصول کافی، کلینی، انتشارات اسوه، قم، 1372، چاپ 2، ج 4، ص 120)شمر از قبیله بنی کلاب بود و در عرب رسم بود که دختران قبیله خود را خواهر میگفتند. شمر پا را فراتر نهاد و برای رسیدن به مقصود خود به حضرت عباس(علیهالسلام) اماننامه تسلیم کرد. دشمن که برق شمشیر و توفان دستان حضرت اباالفضل(علیهالسلام) در دفاع از ولایت را در جنگهای پیشین دیده بود، میخواست با این حربه پوسیده، شکست را بر سپاه امام تحمیل کند.رفتار حضرت عباس(علیهالسلام) در این مورد گویای دفاع راستین او از حریم ولایت و برائت از دشمنان است. او بدون کوچکترین توجه به مناسبات قبیلهای و قومگراییها، فریاد کشید و گفت: «دستهایت بریده باد! خداوند تو و اماننامهات را لعنت کند. آیا به ما امان میدهی، در حالی که پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسین(علیهالسلام)، امان ندارد؟ به ما امر میکنی که به اطاعت این نفرین شدگان الهی و فرزندان ملعون و پلید آنان در آییم؟»( اعلام الوری، باعلام الهدی، امین الاسلام فضل به الحسن الطبرسی، ص 237) او اینگونه بر چکاد افتخار ایستاد و بلندترین چکامه را در ولایتپذیری سرود. درمورد ولایت پذیری آن حضرت همین بس که وقتی حضرت سید الشهداء (ع) در ظهر عاشورا به او دستورداد که «برو برای اهل خیام از شریعه فرات آب بیاور » با سختی زیاد ازبین تعداد کثیری که راه را را براو بسته بودند خود را به شریعه رساند مشک های خود را از آب پر کرد آنگاه دستان خود را پر آب کرد وتا مقابل صورت بالا آورد ولی چون رهبر ومقتدای خود ویاران وفرزندانش تشنه بود آب را روی آب ریخت وبه یقین چون دستور ولیش فقط آب آوردن بود آب خوردن را خلاف دستور دانست وایثارگری را به مرحله اعلای خود رسانید تا اینکه با لب تشنه به شهادت رسید.
حضرت عباس (ع) الگوی رشادت و شجاعت
آری آنگونه که از منابع تاریخی بر می آید حضرت عباس(علیهالسلام) دارای ورزیدگی اندام و تناسب اعضایی بوده که بیانگر توان جسمی بالای او بوده است که تا اندازهای از ویژگیهای ارثی او بوده است. چرا که هم پدر او از ابرپهلوانان عرب به شمار میرفته و هم خاندان مادری او گرُد میدان بودهاند. مادر او امالبنین، از خانواده شجاع و دلاور بود.از دیگر دلایل این قدرت جسمی، افزودن بر فرآیند ارثی، این بوده که او از کودکی با ورزش و چالاکی انس داشت. ورزش و کار در مزرعه و آموزشهای نظامی دست به دست هم داد و از عباس (علیهالسلام)، جوانی نیرومند و شجاع ساخت.
نقل شده است روزی امیرمؤمنان حضرت علی(علیهالسلام) در مسجد نشسته بود و مردم را پند میداد. مردی اعرابی وارد مسجد شد. سلام کرد و صندوقی را که همراه داشت، بر زمین گذاشت و به حضرت گفت: «ای پیشوای من! پیشکشی برای شما آوردهام.» آنگاه صندوقچه را گشود و شمشیری آب دیده و منحصر به فرد را از آن بیرون آورد و به حضرت تقدیم کرد.
در همین هنگام، حضرت عباس (علیهالسلام) که نوجوانی رشید بود، وارد شد و پس از سلام، با ادب در گوشهای ایستاد. نگاهش در برق شمشیر گره خورد. حضرت علی(علیهالسلام) متوجه علاقه و شگفتزدگی عباس شد و از او پرسید: «پسرم دوست داری این شمشیر برای تو باشد؟» عباس، با شادی پاسخ داد: «آری، پدر!» حضرت، برخاست و با دست خود، شمشیر را بر بلندای قامت استوار او حمایل کرد. سپس به برازندگی شمشیر بر اندام رشید و تناور فرزندش نگریست و اشک بر محاسن سفیدش جاری شد. حاضران پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! چرا گریه میکنید؟» حضرت فرمودند: «روزی را میبینم که او با این شمشیر، نفس دشمن را در سینه حبس میکند و بی امان بر آنان میتازد و سرانجام به شهادت میرسد.» ( مولد العباس بن علی علیه السلام، ناصری، محمدعلی، ص 61)
درخشش او در جنگهای گوناگون به ویژه کربلا، یادآور نبردهای پیروزمندانه حضرت علی(ع) بود. او با سه تن از شجاعانِ دشمن، قهرمانانه میجنگد و هر سه را به هلاکت میرساند. نخستین آنان که دو زره نفوذناپذیر پوشیده، کلاهخودی بزرگ بر سر نهاده و نیزهای بلند در دست گرفته بود وقتی به میدان آمد، نیزهاش را به حمایل سینه حضرت فرود کرد. حضرت عباس(علیهالسلام) سرِ نیزه او را گرفت و پیچانید و از دستش بیرون آورد و او را با نیزه خودش هلاک کرد. (کبریت الاحمر، محمدباقر البیرجندی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1377، هـ ق، ص 387)و این رشادت کسی است که هم اعتقاد قوی دارد و هم تسلیم ولی و امام خود است.
آقای امیرحسین علیقلی در کتاب هفتاد و دو درس زندگی از سیره عملی ابوالفضل العباس، صفحه64 نوشته است : بارها و بارها تجربه نشان داده اگر کسی برای برآورده شدن حاجت و رفع گرفتاری خود، پس از نماز روز جمعه، 133 بار بگوید: «یا کاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسینِ؛ اِکشِف لی کَربی بِحَقّ اخیکَ الحُسَین؛ ای عباسی که اندوه را از چهره حسین برطرف ساختی! اندوه مرا به حق برادرت حسین برطرف کن.» انشاءالله حاجت او برآورده میشود به یقین که او واسطه فیض الهی است .
سئوال 5
چرا امام حسین (ع) کودک شیرخوار خود حضرت علی اصغر (ع) را به میدان برد واز دشمن برای او طلب آب کرد ؟
پاسخ
ابتدا آنچه را تاریخ در خصوص شهادت این کودک شیر خوار ثبت کرده بیان می کنیم:
در ساعات آخر جنگ حضرت امام حسین (ع) بر در خیمه آمد و به جناب زینب سلام الله علیه فرمود کودک صغیرم را به من سپارید تا او را وداع کنم، پس آن کودک معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد که حرمله بن کامل اسدی لعین تیری انداخت و بر گلوی آن طفل رسید و او را شهید کرد. پس آن کودک را به خواهر داد، زینب سلام الله علیه او را گرفت و حضرت امام حسین علیه السلام کفهای خود را زیر خون گرفت همین که پر شد به جانب آسمان افکند و فرمود سهل است بر من هر مصیبتی که بر من نازل شود زیرا که خدا نگران است.سبط ابن جوزی در تذکره از هشام بن محمد کلبی نقل کرده که چون حضرت امام حسین علیه السلام دید که لشکر در کشتن او اصرار دارند قرآن مجید را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در میان لشکر ندا کرد:بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ کِتابُ الله وَجَدّدی مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّی الله عَلَیْه و الِهِ.ای قوم برای چه خون مرا حلال میدانید آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ آیا به شما نرسید قول جدم در حق من و برادرم حسن علیه السلام.هذانِ سَیّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.در این هنگام که با آن قوم احتجاج مینمود ناگاه نظرش افتاد به طفلی از اولاد خود که از شدت تشنگی میگریست حضرت آن کودک را بر دست گرفت و فرمود:یا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.ای لشکر اگر بر من رحم نمیکنید پس بر این طفل رحم کنید، پس مردی از ایشان تیری به جانب آن طفل افکند و او را مذبوح نمود. امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را که یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندائی از هوا آمد که بگذار او را یا حسین که از برای او مرضع یعنی دایهایست در بهشت.در کتاب احتجاج مسطور است که حضرت از اسب فرود آمد و با نیام شمشیر گودی در زمین کند و آن کودک را به خون خویش آلوده کرد پس او را دفن نمود.طبری از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام روایت کرده که تیری آمد رسید بر گلوی پسری از آن حضرت که در کنار او بود پس آن حضرت مسح میکرد خون را بر او و میگفت: اَلَلّهَمَّ احْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْم دَعَوْنا لِیَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.
اما در پاسخ این سئوال باید گفت ما شیعیان با توجه به اینکه قائل به عصمت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هستیم لذا قائلیم تمام حرکات و سکنات آنها از روی حکمت و مصلحت بوده است «فعل امام ـ علیه السلام ـ برای همه حجت است » (1) و نمی توان بر آن ایراد گرفت. امّا در جواب به این سؤال باید گفت: هدف امام حسین ـ علیه السلام ـ شناساندن ماهیت پلید حکومت اموی به مردم بود. و هدف دشمن، شدت عمل و سخت گیری هرچه بیشتر، بر امام ـ علیه السلام ـ و همراهان امام بود .
اگر خواستهباشیم با کمی تفصیل جواب بدهیم باید بگوئیم: اولاً اگر این ایراد بر امام ـ علیهالسلام ـ وارد باشد (که حضرت با احتمال به اینکه علی اصغر ـ علیه السلام ـ کشته میشود، نمی بایست او را به میدان ببرد) باید گفت: پس حضرت اصلاً نمی بایست دست بهقیام بزند! چون به طور یقین می دانست که اگر قیام کند به شهادت می رسد(2)ثانیاً باید بر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ هم ایراد گرفت که: حضرت با اینکه می دانست در جنگهایی که صورت می گیرد تعدادیاز اصحابش کشته می شوند باز هم اصحابش را به جنگ با کفار می برده است. البته بایدتوجه داشت که این کشته شدنها در راه خدا و به خاطر حفظ اسلام و رونق بخشیدن بهاسلام بوده است و هلاکت نبوده است «اگر کسی کشته شدن در راه خدا را القاء نفس درهلاکت بداند باید اغلب غزوات پیامبر را به همین حساب بگذارد... و این به اجماعمسلمین صحیح نیست.» (3)در جنگ صفینوقتی عمار کشته شد «معاویه گفت ما عمار را نکشته ایم کسی که او را به جنگ آوردهیعنی علی کشنده اوست. گفتار معاویه را به علی ـ علیه السلام ـ خبر دادند فرمود: بنابراین کشنده حمزه سیدالشهداء هم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خواهد بود کهاو را به جنگ با مشرکین برد»(4)بنابراین نمی توان گفت: چون امام حسین ـ علیه السلام ـ علی اصغر را به میدان برده واحتمال کشته شدن او را توسط دشمن می داده است پس ـ العیاذ بالله ـ امام ـ علیهالسلام ـ قاتل فرزند خویش است. اساساً هدف امام حسین ـ علیه السلام ـ از قیام اینبود که فساد و انحراف حکومت بنی امیه را به همه ثابت کند و مردم را از این جهل وظلمتی که دچارش شده بودند نجات دهد لذا در زیارت آن حضرت در عید فطر و قربان میخوانیم «و بذل مهجته فیک حتی استنقذ عبادک من الجهاله و حیرة الضلاله»(5)امام جانش را در راه تو فدا کرد تا بندگانت راازجهالت و گمراهی نجات دهد.
«امام ـ علیه السلام ـ قیام کرد با علم به اینکهکشته می شود. و زن و فرزندش اسیر می شوند. اما اسلام و احکامش باقی می ماند. مردمهمه از خواب بیدار می شوند و اسلام حقیقی را با اسلام ساختگی فرق می نهند». (6)امام حسین ـ علیه السلام ـ نظرش ایننبود که خود و یارانش را به کشتن دهد، بلکه قیام حضرت برای توجه دادن مردم بود بهفساد بنی امیه و اینکه حکومت آنها حکومت اسلامی نیست و آنها نظرشان محو و نابودیاسلام است. امام حسین ـ علیه السلام ـ به مردم دنیا ثابت کرد که اینها حاضر نیستنداحدی از بنی هاشم زنده بماند حتی طفل شیرخوار را هم هدف تیر خواهند کرد(7)
امام حسین ـ علیه السلام ـ برای بقای دینهرچه در اختیار داشت فدا کرد و با خود به قربانگاه کربلا برد و در راه مبدأ و مقصدِمقدس خود از همه چشم پوشید.
به عنوان نمونه در منتهیالآمال آمده است که «... امام ـ علیه السلام ـ نزدیک خیمه آمد و با زینب گفت: آنفرزند صغیر را به من بده تا او را وداع کنم. پس او را بگرفت و خواست ببوسد که حرملةبن کاهل اسدی تیری بیفکند و در گلوی طفل آمد و او را ذبح کرد.» (8)ابن اعثم می نویسد: بعد از آنکه امام حسینـ علیه السلام ـ حضرت علی اصغر ـ علیه السلام ـ را به میدان برد تا از دشمن طلب آبکند چون آواز حسین شنیدند، یکی از آن گروه تیری به سوی آن حضرت روان کرد. آن تیر برگلوی آن طفل شیرخواره آمد...» (9)
و آخرین مطلب این است که شهادت علی اصغر ـ علیه السلام ـ در جنگ رخ داد و درجنگ هر اتفاق ناگواری ممکن است بیفتد. نیروهای آمریکائی و اسرائیلی هم پیوسته اطفالزیادی را در عراق و فلسطین به شهادت می رسانند. این اقدامات نشانگر خباثت باطنیآنهاست که برای رسیدن به اهداف دنیوی خویش دست به هر جرم و جنایتی می زنند.
پی نوشت ها:
[1] . ابراهیم آیتی، بررسی تاریخعاشورا، چاپ هشتم، تهران، نشر صدوق، 1372، ص 27.
[2] . دراین رابطه مراجعه شود به کتاب «شهید آگاه» لطف الله صافی،چاپ سوم، مشهد، مؤسسه نشر و تبلیغ، 1366.
[3] . ابراهیم آیتی، پیشین، ص 37.
[4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، چاپ دوم، دار احیاءالکتب العربیه، 1378 هـ ، ص 334.
[5] . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت مخصوصه امام حسین ـ علیهالسلام ـ در عید فطر و قربان، ص 775.
[6] . ابراهیم آیتی، پیشین، ص 27.
[7] . همان، ص 30.
8] . حاج شیخ عباس قمی، منتهیالآمال، جلد 1، چاپ اول، قم. مؤسسه انتشارات هجرت، 1365، ص 714.
[9] . ابن اعثم کوفی، قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ برگزیده از کتاب الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، چاپ اول، تهران،انتشارات علمی فرهنگی، 1373،ص 83. .
سئوال: 4
باتوجه به اینکه حضرت امام حسین می دانست در سفر به کربلا شهید می شود پس چرا خانواده اش را همرا خود به کربلا برد؟
پاسخ:
مسلم است که اگر امام بدون زن و فرزند بلکه با هفتاد یا صد یا پانصد مرد جنگی از مکه به سوی کوفه رهسپار میشد، به راحتی ممکن بود که به آنان برچسب یاغی، مفسد، خارجی و ... بزنند و در همان اولین برخورد در بیرون کوفه آنان را به عنوان خارجی و حَروُری از بین ببرند که در این صورت کشته میشدند و اثری از آنان در صفحه آن روز یا هر روز تاریخ باقی نمیماند.
2ـ بعید نبود که حکومتیان به عنوان لشکر فاتح به مکه یا مدینه حمله کنند و برای درس عبرت گرفتن به دیگران هر جنایت فجیعی را در باره زن و فرزند امام مرتکب شوند، همان گونه که در واقعه حرةبا اهل مدینه چنین کردند.
3ـ خانواده امام حسین(ع) توانستند پیامرسان حادثه کربلا باشند و در کوفه، شام، مدینه و بین راه، تنها کافی بود که خود را معرفی سازند که نوهها و فرزندان نوههای پیامبرند و لااقل شامیان بفهمند پیامبر اکرم(ص)، خویشاوندانی نزدیک تر از معاویه و یزید دارد که به فرمان یزید کشته و اسیر گشتهاند.
4ـ مقاومت خانواده امام بر انجام واجبات الهی در باره احکامی را که میرفت تا مندرس شود، زنده ساخت که از جمله آنها میتوان اصرار آنان بر حفظ حجاب، حفظ خود از نامحرمان، جلوگیری از مورد دید واقع شدن، جلوگیری از اختلاط زن و مرد نام برد .
5ـ نشان دادن راه مبارزه به تمامی مبارزان، که اگر خانواده خوب تربیت شد و خوب آموزش دید، در بحبوحه کار، همراه، همگام و هماهنگ با نهضت است، سخنان زنان در تقویت مردان برای دفاع از امام حسین(ع) و برای دفاع از اهل بیت، نشان میدهد که کار کردن بر روی خانواده و تربیت آنان اثر مهمی در پیشرفت کار دارد. بیجهت نبوده که خداوند به پیامبر اکرم(ص) فرمود: «و انذر عشیرتک الاقربین»( سوره شعراء، آیه 214) و به اهل ایمان دستور داده است: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة». (سوره تحریم، آیه 6)
به هر حال امام نشان داد که در دوران فراغت باید به انسانسازی پرداخت تا در روز حادثه آن انسانها با مقاومت و فداکاری انسان را در راه هدف یاری دهند.
6ـ نشان دادن قدرت روحی امام که حتی در بحبوحه جنگ، فشار دشمن، جراحتهای زیاد، تشنگی و ... از زن و فرزند خود غافل نمیشود و این نشانگر اوج روحی و کمال روحی امام است، که باید در چنان صحنههایی بروز کند.
زیاد دیده شده که در تصادفات و غیره، فرد از خانواده و فرزندانش غافل میشود و در لحظاتی تمام فکرش به خودش و نجات خودش معطوف است و گاهی حتی با نابودی آنان به دست خود، راه نجات خود را میپوید نشان دادن روحیهای بر عکس، حتی در آخرین لحظات آن گونه که در رجزهای امام حسین(ع) و کلماتش ظاهر است اوج روحیه او را میرساند نظیر: «من حسین بنعلی هستم، سوگند خوردهام که سر تسلیم فرو نیاورم، از خانواده پدرم دفاع کنم، بر دین پیامبر حرکت مینمایم.»( موسوعة کلمات الامام الحسین، 499)
یا کلام معروف امام حسین(ع) که خطاب به آنان فرمود: اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید در این دنیایتان آزادمرد باشید ... من با شما میجنگم و شما با من میجنگید و زنان گناهی ندارند، تا من زندهام سرکشان، یاغیان و جاهلانتان را از تعرض به خانوادهام باز دارید. با این کلمات نشان داد که غیرت و مردانگی در هر حالی و لو آخرین لحظه حیات باشد، خوب است، اگر زن و فرزند همراه او نبودند چنین پیامی را نمیتوانست به این زیبایی بیان کند.
7ـ آموزش اینکه دفاع از کیان اسلام و دفاع از عقیده و آرمان زن و مرد نمیشناسد و هر کس در حد توان خود میتواند در این امر مهم شریک باشد.
8ـ نمایاندن چهره واقعی دشمن، که در راه رسیدن به مقام، حتی ناجوانمردانهترین شیوهها را به کار میبرد و زن و کودکان که از تعرض مصونند و در جنگها نباید مورد آزار و اذیت یا کمبود امکانات قرار گیرند را در معرض شدیدترین تضییقات قرار داد و حتی آنان را از آب منع کرد و علاوه بر مردان که تشنه جان دادند زنان نیز در حالت تشنگی شدید به سر میبردند.
به هرحال امام حسین (ع) حقانیت خود را باهمراه کردن خانواده اش ثابت کرد وپیام عاشورا وقیام خود را بوسیله آنان زنده نگه داشت.
امام صادق(ع):زیارت عاشورا رابخوان وازآن مواظبت کن،به درستی که من چندخیررا برای خواننده آن تضمین میکنم
1-زیارتش قبول شود
2-سعی وکوشش او مشکورباشد
3-حاجات او هرچه باشدازطرف خداوندبزرگ برآورده شودوناامیدازدرگاه اوبرنگرددزیراخداوندوعده خودراخلاف نخواهدکرد
بحارالانوارج98ص300
دانلود زیارت عاشورا صوتی - فرهمند
دانلود زیارت عاشورا صوتی - کربلایی
دانلود زیارت عاشورا صوتی - آهنگران
دانلود زیارت عاشورا صوتی - ارضی
دانلود زیارت عاشورا صوتی - حبیبی
دانلود زیارت عاشورا صوتی - حدادیان
دانلود زیارت عاشورا صوتی - کریمی
دانلود زیارت عاشورا صوتی - خلج
دانلود زیارت عاشورا صوتی - منصوری
دانلود زیارت عاشورا صوتی - سازور
دانلود زیارت عاشورا صوتی - طاهری
دانلود زیارت عاشورا صوتی - سماواتی
دانلود زیارت عاشورا به صورت متنی در یک فایل PDF همراه با ترجمه