حضرت عباس (ع) الگوی رشادت و شجاعت
آری آنگونه که از منابع تاریخی بر می آید حضرت عباس(علیهالسلام) دارای ورزیدگی اندام و تناسب اعضایی بوده که بیانگر توان جسمی بالای او بوده است که تا اندازهای از ویژگیهای ارثی او بوده است. چرا که هم پدر او از ابرپهلوانان عرب به شمار میرفته و هم خاندان مادری او گرُد میدان بودهاند. مادر او امالبنین، از خانواده شجاع و دلاور بود.از دیگر دلایل این قدرت جسمی، افزودن بر فرآیند ارثی، این بوده که او از کودکی با ورزش و چالاکی انس داشت. ورزش و کار در مزرعه و آموزشهای نظامی دست به دست هم داد و از عباس (علیهالسلام)، جوانی نیرومند و شجاع ساخت.
نقل شده است روزی امیرمؤمنان حضرت علی(علیهالسلام) در مسجد نشسته بود و مردم را پند میداد. مردی اعرابی وارد مسجد شد. سلام کرد و صندوقی را که همراه داشت، بر زمین گذاشت و به حضرت گفت: «ای پیشوای من! پیشکشی برای شما آوردهام.» آنگاه صندوقچه را گشود و شمشیری آب دیده و منحصر به فرد را از آن بیرون آورد و به حضرت تقدیم کرد.
در همین هنگام، حضرت عباس (علیهالسلام) که نوجوانی رشید بود، وارد شد و پس از سلام، با ادب در گوشهای ایستاد. نگاهش در برق شمشیر گره خورد. حضرت علی(علیهالسلام) متوجه علاقه و شگفتزدگی عباس شد و از او پرسید: «پسرم دوست داری این شمشیر برای تو باشد؟» عباس، با شادی پاسخ داد: «آری، پدر!» حضرت، برخاست و با دست خود، شمشیر را بر بلندای قامت استوار او حمایل کرد. سپس به برازندگی شمشیر بر اندام رشید و تناور فرزندش نگریست و اشک بر محاسن سفیدش جاری شد. حاضران پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! چرا گریه میکنید؟» حضرت فرمودند: «روزی را میبینم که او با این شمشیر، نفس دشمن را در سینه حبس میکند و بی امان بر آنان میتازد و سرانجام به شهادت میرسد.» ( مولد العباس بن علی علیه السلام، ناصری، محمدعلی، ص 61)
درخشش او در جنگهای گوناگون به ویژه کربلا، یادآور نبردهای پیروزمندانه حضرت علی(ع) بود. او با سه تن از شجاعانِ دشمن، قهرمانانه میجنگد و هر سه را به هلاکت میرساند. نخستین آنان که دو زره نفوذناپذیر پوشیده، کلاهخودی بزرگ بر سر نهاده و نیزهای بلند در دست گرفته بود وقتی به میدان آمد، نیزهاش را به حمایل سینه حضرت فرود کرد. حضرت عباس(علیهالسلام) سرِ نیزه او را گرفت و پیچانید و از دستش بیرون آورد و او را با نیزه خودش هلاک کرد. (کبریت الاحمر، محمدباقر البیرجندی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1377، هـ ق، ص 387)و این رشادت کسی است که هم اعتقاد قوی دارد و هم تسلیم ولی و امام خود است.